Blog | Profile | Archive | Email | Design by | Name Of Posts


♥:..کوکائین من..:♥

بهت معتاد شدم

خنده های تـــو

آرزوهـــای مـن انـد

بخــند

تا برآورده شوند ...

========

یه میز هرچقدرم که گرون قیمت و شیک و سلطنتی باشه.......


اگه ۴تا پایه ش مثل هم و یه اندازه نباشن میز نمیشه …


کسی رو پیدا کن که پایه ت باشه !

=========

وقتی باهام بودی..

قلبم شلوغ نبود...

+نوشته شده در چهار شنبه 29 آبان 1392برچسب:عاشقانه,ساعت8:42توسط kokaein | |

بـُـزرگــ تـرین روانـشناسـان دنیایند

دو چشـمـتـــ. . .

ایــن قــدر کــه

امیــدوارم مـیکنـنـــد بـــه زنـدگـــی . . .

+نوشته شده در چهار شنبه 29 آبان 1392برچسب:عاشقانه,ساعت8:40توسط kokaein | |

هیـــچ وقــــت

انتــخاب نــیســت

اجبــار اســت...اجــبـــار..

مـــن از یــــــــــــادت نمـیکاهـــم

تــــــــــــو را هر لحظه چــــــــــــون احساس نیــــــــــــما

چــــــــــــشم در راهــــــــــــم…

+نوشته شده در چهار شنبه 29 آبان 1392برچسب:عاشقانه,ساعت8:38توسط kokaein | |

انقدر "تـــعـــویـــض" نــکــن . . .

بـــه خــــدا گـــاهـــی مــیــتــوان رابــطــه هــا را "تــعــمــیــر" کـــرد . . .

حـــتــی بـــا یـــکـــــ لـــبــخـــنـــد عــاشــقــانــه . . .

بــــاور کــــن

+نوشته شده در چهار شنبه 29 آبان 1398برچسب:عاشقانه,ساعت8:34توسط kokaein | |

دُختـَرے نیسـتـَم کـه هـَرزگـے کـُنـَم!

زنـانگــے وَ مـُـحَـبـَتم را بـا هـَر مــردے تقسـیم نمے کنم

عـشـقَم تنها خــاص ِ یکـــ نـفر اَســت

غـَرق ِ عـــــشــــــق خواهــم کرد آنکه خاص ِ من باشـد

طــورے کـه بــے نیاز شـود از عـشق، ســیراب شـود از زندگــے ...

تا جــاטּ به در بـَرَم ، آغوشـَم تنها سـَهم اوسـت...

+نوشته شده در چهار شنبه 29 آبان 1392برچسب:عاشقانه,ساعت8:33توسط kokaein | |

× تـــلخ تریـن قهوه ی جهآن همـ

نتـوآنست روی تلخیِ حرف هـآی تـو را

کمـ کنـد ...

زبـآن لعنتی ات

سَم تـرشـح میکـند ...!

+نوشته شده در چهار شنبه 29 آبان 1392برچسب:عاشقانه,ساعت8:27توسط kokaein | |

بعضی حرفا رو نمیشه گفت, باید خورد!!

ولی بعضی حرفا رو نه میشه گفت؛ نه میشه خورد...!!!

میمونه سر دل ....

میشه دلتنگی, میشه بغض, میشه سکوت ...

میشه همون وقتی که خودتم نمیدونی چته!!

+نوشته شده در چهار شنبه 29 آبان 1392برچسب:عاشقانه,ساعت8:26توسط kokaein | |

وصف حال مـטּ اگر خواهی تو بداטּ


مـטּ فقط یڪـ جمله می گویم و تو تا تهش را خوب بخواטּ ...


" زﻧـבگی ڪـرבטּ مـטּ مرگ تدریجی بود "

+نوشته شده در چهار شنبه 29 آبان 1392برچسب:عاشقانه,ساعت8:26توسط kokaein | |

رفــــــــــــت؟
بــــــــــه سـلامــــــــــت!
مــــــن خـــدا نــیــستــم کــــــه بــگــویــمــــــــ :
صــــد بـــــار اگـــر تـــوبه شـکسـتـی بـــاز آی.....
آنــــــکه رفـــــــت

بــــــــه حـــرمت آنــچــه بـــا خـــود بـــــرد......
حـــــق بـــرگــشــــت نــــــدارد.....
رفـتـنش مـــردانـــه نــبــود.......
لااقـــل مـــــــــــرد بــاشـد بــــر نــــــــگــردد.......

+نوشته شده در چهار شنبه 29 آبان 1392برچسب:عاشقانه,ساعت8:23توسط kokaein | |

 

گاهی اوقات باید
بگذری و
بگذاری و
بروی ....
وقتی می مانی و تحمل می کنی ،
از خودت یک احمق می سازی!


مالون می میرد - ساموئل بکت

+نوشته شده در جمعه 24 آبان 1392برچسب:عاشقانه,ساعت1:2توسط kokaein | |

من از عقرب نمی ترسم ولی از نیش می ترسم


از آن گرگی که می پوشد لباس میش می ترسم


از آن جشنی که اعضای تنم دارند خوشحالم

ولی از اختلاف عقل و دل با ریش می ترسم


هراسم جنگ بین شعله و کبریت و هیزم نیست

من از سوزاندن اندیشه در آتیش می ترسم


تنم آزاد، اما اعتقادم سست بنیاد است

من از شلاق افکار تهی بر خویش می ترسم


کلام آخر این شعر یک جمله و دیگر هیج

که هم از نیش و میش و ریش وهم از خویش میترسم

+نوشته شده در جمعه 24 آبان 1392برچسب:عاشقانه,ساعت1:0توسط kokaein | |

 
ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﺑﺨﺸﯿﺪﻥ ﺁﺩﻣﻬﺎ

ﮐﺎﺭ ﺁﺳﺎﻧﯽ ﺳﺖ ﺍﻣـﺎ ...

ﺍﯾﻨـﮑـﻪ ﺑـﺨـﻮﺍﻫﻢ ﺩﻭﺑـﺎﺭﻩ

ﺑـﻪ ﺁﻧـﻬـﺎ ﺍﻋـﺘـﻤـﺎﺩ ﮐﻨـﻢ ،

ﺩﺍﺳﺘـﺎﻥ ِ ﮐـﺎﻣـﻼ ﻣﺘـﻔـﺎﻭﺗـﯽ ﺳـﺖ

+نوشته شده در جمعه 24 آبان 1392برچسب:عاشقانه,ساعت1:53توسط kokaein | |

http://roozgozar.com/gallery/images/gallery/Exis-%D8%AC%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86%20%D8%B9%DA%A9%D8%B3%20%D9%87%D8%A7%DB%8C%20%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%82%D8%A7%D9%86%D9%87-54813.jpg

 

از نگاهت خواندم که چقدر دوستم داری ،
اشک از چشمانم ریخت و از چشمان خیسم فهمیدی که عاشقت هستم
حس کن آنچه در دلم میگذرد ، دلم مثل دلهای دیگر نیست که دلی را بشکند!
تو که باشی چرا دیگر به چشمهای دیگران نگاه کنم ، تو که مال من باشی چرا بخواهم از تو دل بکنم!
وقتی محبتهایت ، آن عشق بی پایانت به من زندگی میدهد چرا بخواهم زندگی ام را جز تو با کسی دیگر قسمت کنم ، چرا بخواهم قلبم را شلوغ کنم؟
همین که تو در قلبمی ، انگار یک دنیای عاشقانه در قلبم برپاست ، عشقت در قلبم بی انتهاست !
همین که تو در قلبمی بی نیازم از همه کس ، تو را میخواهم و یک کلام فقط تو را ، همین و بس!
دلم بسته به دلت ، هیچ راهی ندارد حتی اگر مرگ بخواهد مرا جدا کند از قلبت !
دیگر تمام شد ، تو در من حک شده ای، ای جان من ،تو همه چیز من شده ای!
از نگاهت خواندم که مرا میخواهی ، از آن نگاه شد که در قلب مهربانت گم شدم ، تا خواستم خودم را پیدا کنم اسیر شدم ، تا خواستم فرار کنم ، عاشقت شدم!
از نگاهت خواندم  تو همانی که من میخواهم ، آنقدر پیش خود گفتم میخواهت ، که آخر سر تو شدی مال من ، شدی یار و عشق بی پایان من!
از نگاهت خواندم ، چند سطر از شعر زندگی را
نگاهم کردی و خواندی آنچه چشمانم مرا دیوانه کرده است ، و آخر فهمیدی که قلبم تو را انتخاب کرده است!
چه انتخاب زیبایی بود ، از همان اول هم دلم به دنبال یکی مثل تو بود ، و اینک پیدا کرده ام تو را ، تویی که دیگر مثل و مانندی نداری، در قلبت جز من ، جایی برای کسی نداری

 

+نوشته شده در چهار شنبه 22 آبان 1392برچسب:عاشقانه,ساعت19:10توسط kokaein | |

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد